تازه مجروحمان را در آمبولانس گذاشته بودیم تا به عقب ببریم که یک موشک ما را هدف گرفت. چشم محمد رفیق امدادگرمان، ترکش خورد و این، آغاز سفری دیگر شد.
کد خبر: ۴۰۶۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴
این آخرین بار است که به شما هشدار می دهیم. ما می دانیم که کسانی از شما در این جمع، پاسدار خمینی هستند. ا گر آن ها خودشان را معرفی کنند با بقیه کاری نداریم، اما ا گر پاسداران خمینی خودشان را لو ندهند همه تان را می کشیم.
کد خبر: ۴۰۶۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴
وی از سن 13 سالگی نماز خواندن و روزه گرفتن به طور مداوم را آغاز کرده
که تیر مستقیم توسط یک درجه دار عراقی سینه او را می شکافد ایشان فرمودند همین قاتل را هنگامی که وارد یکی از خانه ها شده بودند آن خانه را زیر رگبار خمپاره و گلوله گرفته و انتقام خون برادرمان را از ایشان گرفتیم
کد خبر: ۴۰۶۷۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۴
ترکش های بی رحم بینایی را از محمد گرفته بود. این گونه زندگی در اسارت برایش سخت بود. مخصوصاً وقتی دسته جمعی کتک می زدند، یک باره دستش از دست دوستان رها می شد. او می ماند و صدها ضربۀ کابلِ نادیده، که از هر سو می آمد.
کد خبر: ۴۰۶۶۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
تازه مرا عمل کرده و روی تخت بیمارستان موصل بستری بودم. سرشب علی مرا صدا زد. درد می کشید. آهسته آهسته خود را به او رساندم و کنار تختش قرار گرفتم.
کد خبر: ۴۰۶۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
کد خبر: ۴۰۶۶۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
با موضوغ خاطرات شهدا و رزمندگان مدافع حرم/
نشر آرما کتابی را با عنوان «سایهسار زینب(ع)» با موضوع گلچینی از خاطرات شهدا و رزمندگان مدافع حرم حزبالله لبنان منتشر کرد.
کد خبر: ۴۰۶۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
امروز ساعت شش مشغول صرف شام بودیم. در همان حال یکی از برادران مسئول، تعدادی نامه آورد و بچه ها سراپا گوش شدند تا ببینند چه کسی نامه دارد. بالاخره خواندن نامه ها که تمام شد، عده ای خوشحال و عده ای ناراحت و عده ای بی تفاوت به نظر می رسیدند.
کد خبر: ۴۰۶۵۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
قبل از آن که عملیات فتح المبین در نوروز 1360 شروع شود، عضو واحد اطلاعات سپاه مستقر در شوش بودم. نزدیک واحد ماه تیپ «21 حمزه سیدالشهدا» ارتش بود. از بالا دستور رسید، برای پیش روی، بچه های سپاه و ارتش دو شادوش هم حرکت کنند.
کد خبر: ۴۰۶۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
جشن تموز بود؛ جشن پیروزی دار و دستۀ صدام، در کودتای بعثی ها. ما را جمع کردند وسط اردوگاه.
رضا را تهدید کردند. به او گفتند: «باید آواز بخوانی! »
کد خبر: ۴۰۶۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
شهید مرداد ماه
شهید عباس اسحاقی فرزند عبدالله در سال 1341 در بیدهند چشم به جهان گشود. او در تاریخ 19/5/62 در عملیات ظفرمندانه والفجر به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۶۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
مي خواستم خبر فوت پسرش را بدهم، ولي گريه امانم را بريد. گفتم: من تحمل دادن خبرهاي تلخ را ندارم ، تا آمدم حرف بزنم، مهدي گفت : يک چيز ديگر هم بگو ... بگو پشت مهدي از اين خبر شكست ولي خم به ابرو نياورد تا دشمن دل شاد نشود !
کد خبر: ۴۰۶۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
شهید محمد احمدیان مقدم
شهید محمد احمدیان مقدم فرزند ابوالفضل در سال 1345 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 18/5/62 در منطقه عملیاتی مهران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض عظیم شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۶۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
روزی یكی از بعثی ها قصد اذیت و آزار یك نوجوان بسیجی را داشت. حسین پیراینده با شجاعت و ایثار تمام او را از چنگال آ نها نجات داد و به همین علت به شدت شكنجه شد. در حین شكنجه، بعثی ها خواستند او را وادار به اهانت علیه امام خمینی کنند.
کد خبر: ۴۰۶۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
پدر روی تابوت را باز کرد، وقتی چهره ی آرام محمد را میان تابوت دید، دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«خدایا ! این قربانی را از من قبول کن.»
کد خبر: ۴۰۶۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
این همه ترس و وحشت از این همه گناهانی بود که در عمر خود مرتکب شده بودم در این موقع فکر به گناهان گذشته خود کردم و وحشت در وجودم چند برابر شد...
کد خبر: ۴۰۶۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
شرایط راه و آب و هوای آن هوای آن منطقه به گونه ای بود که مواد غذایی به راحتی در دسترس قرار نمی گرفت، چون امکان ارتباط برای مدت طولانی فراهم نمی شد. در فصل هایی از سال، امکان آمد و شد خودرو وجود نداشت. و باید با قاطر مسیر را طی می کردیم. آن جا نان هایی مصرف می شد به نام نان ترکشی که شبیه تکه پاره ای از حلب و آهن بود.
کد خبر: ۴۰۶۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
به دوستانش گفته بود باید منزلمان را عوض کنیم، چون امکان دارد به گناه کشیده شویم.
کد خبر: ۴۰۶۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۹
پیرمرد بسیجی در عملیات خیبر صورت و دهانش مجروح شدو همانجا در دام بعثی ها افتاد. تا مدتی نمی توانست غذا بخورد؛ اما روحیه اش همه را شاداب می کرد. صبح بعد از نماز می نشست و دعا می کرد.
کد خبر: ۴۰۶۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
خاطرات
با حاجي بودن يك لطف ديگري داشت...
کد خبر: ۴۰۶۲۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۲۸